یه جایی گوشه ی دنیا یه زنی... یه مادری هنوزم منتظره... یه جایی گوشه ی دنیا بچه ای می گه مامان انگار بابا پشت دره... یه جایی گوشه ی دنیا یکی رو یه صندلی تا ابد حبس شده... یه جایی گوشه ی دنیا پدری می گه:((خدا!!!)) اما دعاش بی اثره... ارتش صلح کجاست؟ دنیا پر از جنگ شده دیگه هیچ عشقی نمونده دلا از سنگ شده گلای موندنی رفتن خیلی وقته سوت و کوره ماه دیگه تو آسمون نیست...انگاری قحطیه نوره... شهرو داروغه خوابن...همه ی حرف... حرف زوره... التماس سرش نمی شه جاده ی دل بی عبوره... ارتش صلح کجاست؟ دنیا پر از جنگ شده دیگه هیچ عشقی نمونده دلا از سنگ شده ارتش صلح کجاست؟؟؟ و باید چه کرد؟حتی دل قناریهای هم از سنگ شده... کاش...
|