سلام با ذکر یک صلوات داستان رو بخونید و لذت ببرید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم..
نشسته بودند دور هم خرما می خوردند. هسته خرماهایش را یواشکی می گذاشت جلوی علی. بعد از مدتی گفت: «پرخور کسی است که هسته خرمای بیشتری جلویش باشد.» همه نگاه کردند. جلوی علی(ع) از همه بیشتر بود. علی(ع) گفت: «ولی من فکر می کنم پرخور کسی است که خرماهایش را با هسته خورده.» همه نگاه کردند. جلوی پیامبر(ص) هسته خرمایی نبود. «همه» خندیدند...
شاد باشید...عید بر همه مبارک!!!!
سکوتم از رضایت نیست، دلم اهل شکایت نیست
هزار شاکی خودش داره، خودش گیره گرفتاره
سکوتم از رضایت نیست، دلم اهل شکایت نیست
هزار شاکی خودش داره، خودش گیره گرفتاره
همون بهتر که ساکت باشه این دل
جدا از این ضوابط باشه این دل
از این بدتر نشه رسواییه ما
که تنها تر نشه تنهاییه ما
که کار ما گذشته از شکایت، هنوزم پایبندیم در رفاقت
میریزه تو خودش دل غصه هاشو، آخه هیچکس نمی خواد قصه هاشو
کسی جرمی نکرده گر به ما این روزها عشقی نمی ورزه
بهایی داشت این دل پیشترها که در این روزها نمی ارزه
کسی جرمی نکرده گر به ما این روزها عشقی نمی ورزه
بهایی داشت این دل پیشترها که در این روزها نمی ارزه
سکوتم از رضایت نیست، دلم اهل شکایت نیست
هزار شاکی خودش داره، خودش گیره گرفتاره
سکوتم از رضایت نیست، دلم اهل شکایت نیست
هزار شاکی خودش داره، خودش گیره گرفتاره
که کار ما گذشته از شکایت، هنوزم پایبندیم در رفاقت
میریزه تو خودش دل غصه هاشو، آخه هیچکس نمی خواد قصه هاشو
کسی جرمی نکرده گر به ما این روزها عشقی نمی ورزه
بهایی داشت این دل پیشترها که در این روزها نمی ارزه
کسی جرمی نکرده گر به ما این روزها عشقی نمی ورزه
بهایی داشت این دل پیشترها که در این روزها نمی ارزه
سکوتم از رضایت نیست، دلم اهل شکایت نیست
هزار شاکی خودش داره، خودش گیره گرفتاره
سکوتم از رضایت نیست، دلم اهل شکایت نیست
هزار شاکی خودش داره، خودش گیره گرفتاره
سکوتم از رضایت نیست، دلم اهل شکایت نیست
هزار شاکی خودش داره، خودش گیره گرفتاره
یه وقتایی چه خوشحالی ، یه وقتایی دلت تنگه
یکی حرفاتو میفهمه ، یکی انگار از سنگه
چه آسون بهترین میشی ، چه آسون تر یه بیهوده
چرا سردرگمی امروز ، تا بوده همین بوده
واسه دلتنگیایه تو ، یکی با گریه بیداره
یکی چشماشو میبنده ، میره و تنهات میزاره
با اینکه خسته ای شاید ، از این دنیایه پر از سختی
یه احساسی بهت میگه ، چه بی اندازه خوشبختی
واسه دلتنگیایه تو ، یکی با گریه بیداره
یکی چشماشو میبنده ، میره و تنهات میزاره
با اینکه خسته ای شاید ، از این دنیایه پر از سختی
یه احساسی بهت میگه ، چه بی اندازه خوشبختی
تو لحنه خنده هات، احساسه غم نبود
من عاشقت شدم ، دسته خودم نبود
این خونه روشنه ، اما چراغی نیست
دنیام عوض شده ، این اتفاقی نیست
(احساسه من به تو ، مابینه حرفام نیست
هرچی بهت میگم ، اونی که میخوام نیست)
ما مثله هم هستیم ، من عاشقو دیوونم
منم شبیه تو ، پابنده این خونم
این خونه روشنه ، اما چراغی نیست
من عاشقت شدم ، این اتفاقی نیست
(احساسه من به تو ، مابینه حرفام نیست
هرچی بهت میگم ، اونی که میخوام نیست)