ندانستم چرا آتش به جان زد که شمع دل زبهر عاشقان زد پر پروانه ی عشقی بسوزد دریغ می به کام تشنگان زد ******* از این پس گوشه ای تنها نشینم که دیگر... آن جفای دل نبینم برو دیگر مگیر از من نشانی دگر آن غنچه ی لب را نچینم
فاطیما
دوشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1392 ساعت 03:52 ب.ظ
دیشب به یادت بوده ام
امشب ز هر شب مست تر
دیشب کنارت بوده ام
امشب به تو نزدیک تر
هر شب به یادت خفته ام
امشب زشب بی دارتر
چجوری از تو برگردم نمیشه
منی که با تو برگشتم به دنیا
خیلی بده آدم منتظر کسی باشه که نمیخوادش
امروز روزِ 79هستش که من منتظرم عشقی که رفته برگرده
مرسی قشنگ بود
دوست داشتی به منم سر بزن