ندانستم چرا آتش به جان زد که شمع دل زبهر عاشقان زد پر پروانه ی عشقی بسوزد دریغ می به کام تشنگان زد ******* از این پس گوشه ای تنها نشینم که دیگر... آن جفای دل نبینم برو دیگر مگیر از من نشانی دگر آن غنچه ی لب را نچینم
فاطیما
دوشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1392 ساعت 03:52 ب.ظ